روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

یه چایی بخور حالا بعد میری

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ

 

 صبر کن چشم من از دیدن تو سیر شود بعد برو


یا که دل پای غمت بسته به زنجیر شود بعد برو



شعله ی عشق تو افتاده به ناگاه برین خانه دل


صبر کن لااقل این شعله زمین گیر شود بعد برو



دل محنت زده ام منتظر گوشه ی چشمی از توست


نگهی تا دل من بسته و درگیر شود بعد برو...

 



  • ماهی گلی