روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روز نوشت

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ب.ظ

چن وقتیه خابگاه ۲۴ساعته در وضعیت اعلام حجاب است.ینی آقایون تاسیساتی داخل خابگاهن و حجاب!

امروز نگو حجابه منم بی خبر.آسانسورو زدم منتظرم بیاد بالا..اومده درو باز کردم خشکم‌زده میبینم دوتا تاسیساتی اون توعناااا اما دیگه مغزم فرمان نمیده در آسانسورو ول کنم برن بنده خداها..تا اینکه برگشتن اونور!!!!تازه از اغما دراومدم خودزنون بدو بدو رفتم تو اتاق..تازه فهمیدم چی شده !! :|


*سه روز بود که هرروز میرفتم یونی پاچه خواری استاد که موقع تصحیح ورقه م در نظر بگیره که از پنج نمرش سه میخوام تا پاس شم که اگه کم آوردم بده بهم که یادآوری کنم علوم پایه دارم و‌راضی نشه شش ماه عقب بیوفتم.
پریزور گفت خیالت راحت اسمت یادم‌موند درنظر میگیرمت و‌با دیده مساعدت تصحیح میکنم.دیروز که رفتم نبود و امروز...
گفت خیلی درنظر گرفتم شرایطتو و خیلی کمکدکردم ولی....
میگم استاد ینی ورقم به یک‌ونیمم نرسید؟!!!! میگه خیلی بد بود وضعش!
منو میگی اشکم داشت درمیومد گفت حالا بزار با کلاسیات جمع کنیم ببینیم چطور میشه.
آرمینم اومد :| خو من ترجیح میدادم تنها باشیم اگه لازم به التماس بود.... :(
ضرب و تقسیم کرد شد سه و خورده ای...یه‌چیزی تو مایه های جیغ زدم گفتم خو پاسمممممم ولی...
ولی آخه درست حساب کردین؟!!دوباره زده رو ماشین حساب..
نکاش میکنم و با همه اعضای صورتم لبخند میزنم با لبخند مهربون نکام میکنه میگه حالا بشکن بزن :)
تو‌دلم گفتم استاد جان کحای کاری اکه اسلام دست وپامو نبسته بود حرکات موزون تر از بشکن انحام میدادم :دی

از اتاقش اومدم بیرون..پنج تا از پسرامون جلوم بودن صدای پامو شنیدن یکیشون برگشت نکا کرد خالا من چه شکلی ام؟؟چشام پر از ستارست و نیشم باز.
بنده خدا فک کرد چه مشکلی داره که دارم بهش میخندم..یکی دوتا دیگه شونم برگشتن نیگا نیگا..آهر گفتم بندگان خدا به شما نمیخندم تو دلم عروسیه انگل پاس شدم نیشم شل شده شما ببخشین:)

هر کی رو دیدم بغل کردم.فرزانه..یگانه..فاطی..هانی...

راسییییی من سحر و فاطی رو خیلی دوس :) هانیه رم خیلی دوس :)

خابگاهم تخلیه کردم برگه معرفی گلستان گرفتم.ان شاالله پاتو هم پاس شم علوم پایه رم رد کنم از خدود یه ماه دیگه عکسا و پستای اینحانب رو از گلستان و البته بیمارستان شاهد خواهید بود.

خداااااااا دنیا دنیا شکر..این یک معحزه الهی بود همانا :) تو جاده که بودم کوهو نگا میکردم خدا رو میدیدم دشتو نگا میکرد خدا رو میدیدم درختارو نگا میکردم خدا رو میدیدم کلا امروز همه چی خوشکل تر و خواستنی تر از همیشه بود.مرسی خدا..فقط پاتو هم پلیز :)


شدیدا عمیقا سریعا...پذیرای تبریکات گرم شما هستیم :)))))


  • ماهی گلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

یه چیزی بگوارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">