روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

ایشالا که بهداشتیه

دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۱۶ ب.ظ

یکی از رفقای بابا رفته بود به روستای محل تولدش.برامون پنیر محلی آورده :)

اینقده خوشمزسسسسس که نگو..شور شووور..
فقط یه مشکلی که داره اینه که کل فضای یخچال بوی گوسفند گرفته انگار طویله ست.
وقتی میخوریش همون حس طویله بودن رو به فضای دهنت داری :دی اونم نه دقیقا موقع تناول،که یه یه ربع نیم ساعت بعدش:)
البته بزرگان میفرمایند هیچم اینطوری نیست و اینا ادا اطوارای حرص درآره منه.که خب اینم فرمایش متینیه :)

اینقد شوره که بعدش باید یه گالن چایی و آب بخوری.
کلا خیلی خوشمزس.دستش مرسی :)


  • ماهی گلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

یه چیزی بگوارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">