روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

الان مشخصه دلم گرفته یا باید مستقیم بگم:|

پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۸ ب.ظ


دلم می  خواست در عصر دیگری دوستت می  داشتم،

در عصری مهربان  تر و شاعرانه  تر،

عصری که عطر کتاب،

 عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می  کرد!



دلم می  خواست تو را در عصر شمع دوست می  داشتم،

در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی

 و نامه  های نوشته  شده با پر

 و پیراهن های تافته رنگارنگ

نه در عصر دیسکو، ماشین های فِراری و شلوارهای جین!



دلم می  خواست تو را در عصر دیگری می  دیدم،

 عصری که در آن گنجشکان، پلیکان ها

و پریان دریایی حاکم بودند،

عصری که از آن نقاشان بود،

از آن موسیقی دان ها، عاشقان، شاعران، کودکان و دیوانگان!


دلم می  خواست تو با من بودی در عصری که بر گُل،شعر و بوریا و زن ستم نبود!


ولی افسوس ما دیر رسیدیم!

ما گل عشق را جستجو می  کنیم،...

در عصری که با عشق بیگانه است.

  • ماهی گلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

یه چیزی بگوارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">