روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

۴۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسمه تعالی


اینجانب یک عدد مجرد بینوا،تقاضا دارم مراحل لاو ترکاندنتان را محدود به خانه و فضاهای خصوصی کنید.چرا که من ِ تنها میبینم و آنچه را دیده میبیند دل کند یاد.بعد اونوقت بیا و درستش کن!



اصن ینی شانس منه هاااا.نشد من یه بار سوار اتوبوس شم یه زوج نشینین ردیف جلوییم یا کناریم.بعد حالا هی اونا دست در دست هم لب رو...استغفرالله!! آخرشم که خسته میشن دختره سرشو میزاره رو شونه پسره،پسره هم سفت بغلش میکنه و لالا.
با اینکه در بیشتر موارد هیچ حلقه ای در دست هیچکدومشون نمیبینم ولی باز پیش فرض رو نامزد بودنشون میگیرم تا پانشم بالابیارم روشون:/
حالا من..سرمو تکیه میدم به صندلی ..هی ماشبن میره رو دست انداز گردنم از ده جا دیسکش میزنه بیرون:/
اون وسطا هم برای اینکه صدای ملچ ملوچشونو نشنوم هندزفریمو میزارم تو گوشم.البته چشامم میبندم دیگه بدآموزی داره:|

حالا ..این از دو‌ساعت اتوبوس و جاده..بعد میام نت،اینستا پر از عکسای دست در دست هم که یه رد رژ هم رو دست آقاهه ست..اینم که وبلاگا..میشینم زار میزنماااا

و در انتها مجددا درخواست خود را تکرار میکنم..لاو ترکاندنتان را ببرید در فصاهای خصوصی لطفا:| درس و مغش داریم بوخودا


  • ماهی گلی




در جریان حال و‌هوای دلامون هستی.

دلمو آروم کن.....

دستمونو بگیر..

السلام علیک یا بنت رسول الله
  • موافقین ۵ مخالفین ۰
  • ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۱
  • ماهی گلی




وااااای خدااااا...دلم ضعف رفت:)
کله شو نیگاااا..لپشو نیگاااا..پاهاشو نیگاااا
من از اینا موخاااااام
  • ماهی گلی

یکی از هم ورودیامون تو‌صفحه اینستاش عکس خودش رو با یکی دیگه از بچه هامون گذاشته زیرش نوشته من و بست فرندم تو ودینگ پارتی..

تو تلکرام لیست اکانت هارو نگاه میکنم یکی از دوستان عکس پروفایلش،خودش و سه تا دیگه از پسرامون که هرچهارتاییشون کت تنشونه و‌ حسابی رسیدن به خودشون که انکار تو همون مراسم ودینگ هستن!

سوالی که پیش میاد اینه که مراسم عروسی یا به عبارت بهتر مراسم دومادی کیه که همه هم کلاسیام شرکت دارن؟!!!
یه پام تو‌ همون پیج اینستاست که یکی کامنت بذاره و بپرسه مراسم کیه؟!!اما دریییغ!انکار همه در حریانن یا مثلا هیشکی فضول نیس برعکس من :/

من اگه ظرف یکی دو ساعت آینده به حواب نرسم از شدت فضولی جان به جان آفرین تسلیم میکنم.
دوستایی که تو اون عکسا بودین و تو اون مراسم ،شما که اینحا رو میخونین..بعد اینکه خنده هاتون و تاسف هاتون از فضولی من تموم‌شد یه کامنت بزارین و بگین مراسم کیه :دی بااااشهههه؟
کوفتتون شه..منم عروسی میخوام .صاحب مجلس هرکیه بهش برسونین :چی میشد این دختر بینوای غم زده رو‌هم دعوت میکردی یه ذره دلش وا شه.
مبارکش باشه :)

پ ن:یه سوالی برام پیش اومد!ایام فاطمیه کی ه ؟!


بعدا نوشت:آخیییششششش....راحت شدم.حالا حالم خوبه :دی


  • ماهی گلی