روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

دلتنگ تر از تنگ بلورم

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۴۳ ب.ظ

مثل زمستان ازته اسفند بیزارم

 همچون بهار از آخر خرداد میترسم


من آخرین گرگ جهان را کشته ام اما
گاه از صدای زوزه ای در باد میترسم



پ ن:نیازمند دعاتونم،شدیییییید،بی نصیب نزارین پلیز:)



  • ماهی گلی