نخوردیم نون گندم اما همه جلو چش ما خوردن:|
سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ
بسمه تعالی
اینجانب یک عدد مجرد بینوا،تقاضا دارم مراحل لاو ترکاندنتان را محدود به خانه و فضاهای خصوصی کنید.چرا که من ِ تنها میبینم و آنچه را دیده میبیند دل کند یاد.بعد اونوقت بیا و درستش کن!
اصن ینی شانس منه هاااا.نشد من یه بار سوار اتوبوس شم یه زوج نشینین ردیف جلوییم یا کناریم.بعد حالا هی اونا دست در دست هم لب رو...استغفرالله!! آخرشم که خسته میشن دختره سرشو میزاره رو شونه پسره،پسره هم سفت بغلش میکنه و لالا.
با اینکه در بیشتر موارد هیچ حلقه ای در دست هیچکدومشون نمیبینم ولی باز پیش فرض رو نامزد بودنشون میگیرم تا پانشم بالابیارم روشون:/
حالا من..سرمو تکیه میدم به صندلی ..هی ماشبن میره رو دست انداز گردنم از ده جا دیسکش میزنه بیرون:/
اون وسطا هم برای اینکه صدای ملچ ملوچشونو نشنوم هندزفریمو میزارم تو گوشم.البته چشامم میبندم دیگه بدآموزی داره:|
حالا ..این از دوساعت اتوبوس و جاده..بعد میام نت،اینستا پر از عکسای دست در دست هم که یه رد رژ هم رو دست آقاهه ست..اینم که وبلاگا..میشینم زار میزنماااا
و در انتها مجددا درخواست خود را تکرار میکنم..لاو ترکاندنتان را ببرید در فصاهای خصوصی لطفا:| درس و مغش داریم بوخودا
- ۹۴/۱۲/۰۴