شنگولم کلا شما ببخشین
چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۳ ب.ظ
در پی اتفاقایی که دیروز افتاد داشتم به خدا گلایه میکردم که ای به فدایت در جریانی که چن سالمه؟در جریانی که دوستای دبیرستانیم مزدوج شدن؟ و دوستای دانشگامم بی اف دارن:دی
یک هو یه ندایی آمد که ای بنده پریشان حال خطاکار در جریانی که آشپزی بلد نیستی؟درجریانی که حتی حال و حوصله و وقت آشپزی رو نداری؟درجریانی که دنیات به شکلی نیس که صبح پاشی برا یکی صبونه آماده کنی؟فکر ناهارش باشی وشام نیز هم؟درجریانی که ...
درجریانی که اینی که میخوای ممکنه بگه این مانتوت دو سانت کوتاهه نمیخوام بپوشی؟درجریانی که ممکنه یهوبرگرده بگه چادر سرت کن! بنده جان خودم خلقت کردم در جریانم که با اینکه عشق چادری یکی با حالت زور بگه چادرسرت کن ،عمرا به حرفش گوش بدی
خوشگلم در جریانی که اینی که میخوای یحتمل یه خواهری خواهد داشت که خیلی شیکومجلسی میاد رو اعصابت و به هیچ وحه حاضر به صلح نیس و باز اخه چیکارت کنم که خودم خلقت کردم درجریانم چه موجود تخس زبون نفهمی هستی اگه یکی بیاد رو اعصابت ولش نمیکنی تا بشونیش سرجاش:/
درجریانی که یک سری سرویس هایی باید بهش بدی....(دیگه بقیه ش منشوریه)
هیشی دیگه قانع شدم و در کل به این نتیجه رسیدم که وقت شوعر کردنم نیس و چیزی که الان میخوام بیشتر شبیه یه بادیگارد و حماله!تا یه شوهر!
*اینجا داره برف میاد!من رو لباسای خوجل عیدم سوشرت و پالتو نمیپوشمااااا گفته باشمممم
- ۹۴/۱۲/۲۶