دریات و وریات
يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۱۶ ب.ظ
یه چیزی بگم باورتون نمیشه!
*امروز نوبت جزوه اینجانب بود.بعد من گوشیمو گذاشتم ریکورد کنه.بعد دادم به دوستان تا گوشی رو بزارن نزدیک استاد.بعد دکمه ضبطو خودم زدم و دادم بعد اون وسطا دوستانم مجددا زدن،حافظه گوشیم پر شده یا هرچی...آخر کلاس رفتم گوشی رو برداشتم دریغ از یک دقیقه ویس!!!
چیکار باید میکردم؟دوست جانان،همکلاسی عزیز دل و همیشه درصحنه،حلال مشکلات،کمک رسان دائمی،هرگز ناامیدت نمیکنه..
پیام دادم فلانی زحمتی نیس برام بفرستی فالفور فرستاد:)) خدا سایه شو از سر کلاس کم نکنه:))
بدم میاد از جزوه نویسی:|
*یک عدد شماره ناشناس خودشو کشت اینقد زنگزد.منم که کلا تنها شماره هایی که حوصله میکنم جواب بدم ددی و مامی و عاطی و هوم!هستن..دیگه فک کن این یکی که کلا ناشناس بود!
ینی کی میتونس باشه؟!!!
*یه چیزی رو به یقین رسیدم اینکه نمیتونم دوستی های خیلی نزدیک مداوم داشته باشم:/ همه خیلب زود ناامیدم میکنن و ازشون دلسرد میشم.این دلسردی من رو اوناهم اثر میکنه و کم کم فاصله میوفته بینمون.
*هنوز پاتو رو شروع نکردم.یا خود خدا!
- ۹۵/۰۲/۱۹