روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

 تودیر کرده ای 

  گل ها مثل پرندگان به دام افتاده
در کف من میلرزند

تو نخواهی آمد
وشعر
داستان پرنده ایست
که پرواز را دوست دارد
و‌ بالی ندارد!




  • ماهی گلی

*چیزی خوندی؟

+نع باباااا حالا کوووو تا امتحانا.همون موقع میخونیم یه ماه فرجه داریم :))



الان همان کووووو هست..به همین سرعت رسید.منتها فرجه هامون خورده شد به خاطر همون دوتا تعطیلی که برودت هوا ایجاد کرد :|

من خستم:/


  • ماهی گلی

درسته که کسی رو ندارم که باهاش دونفره های خاص داشته باشم!اما میتونم که دونفری های بابا مامانو خراب کنم :دی

 بهله..دوتایی میخواستن برن قدم بزنن افتادم دنبالشون که منم میام منم میام.هی اونا بهونه آوردن:پیاده میریما،خسته میشیا،عه درست تموم شد؟!!!
هی من گفتم:منم میام منم میام :)))

اینقد چراغ مراغ هس هیچی معلوم نیس:|

 پ ن:جمعه ها لاله پارک غلغله ست.طوریکه پارکینگشون پر میشه و ماشینا تا جلوی خونه ما میان.یه فضای خالی هس که ماشینا چن ردیف پارک کرده بودن.بابا میگه از هفته بعد جمعه ها بیام واستم اینحا فرمون بدم بهشون یه قبضم براشون بکشم بشه منبع درآمد :دی


  • ماهی گلی

*گاهی مقابل حرفا و بی انصافیای دوستان فقط باید سکوت کرد...

*داشتم مهربونیای دوستامو مرور میکردم...سحروفاطی که هیچی..هروقت هرکدوم هرچی داشتیم مال هرسه تاییمون بوده.
دیروز که به خاطر برف آژانسا ماشیناشون دیربه دیر برمیگشت و‌ماهایی که میخاستیم بریم ترمینان عملا فلج شده بودیم.مهسااینا یه ماشین پیداکردن و رفتن.داشت میرف با اینکه عحله دلشت شماره یه آژانس دیگه رو‌بهم‌داد بعدشم که توراه بودن زنگیده بود که یه ماشین دم دره بیاین بااین برین بااینکه میتونست بیخیال شه!
هانیه شدیدا مریض بود آنفلوانزا گرفته بود حالش واقعا بد بود.ازش سوال ویروس خواستم خودش پاشداومد طبقه بالا فلشمو گرف و خودش پیشنهاد داد شهرزادو هم داره و برام میزنه.درخالیکه میتوتس حال بدشو بهونه کنه..
سولماز میدونست حزوه ندارم و خودش اومد در اتاق تحویلم دادبعدشم بااینکه میخاس مرور کنه اما نیومد دنبال حزوش..

اینا رو نوشتم که یادم نره.اگه یه وقتی بداخلاقی کردن یادم باشه به وقتش خوبی هم داشتن:)

پ ن:سه تا ستاره ها بی ربط بودن :دی
پ‌ ن:سال میلادی هم که گویا نو شد!هپی مپیا:)



  • ماهی گلی

هرروز دارن شهید مدافع حرم میارن..همشون تو‌ رنج‌ سنی ۱۸تا۲۵! 


 بچه یکی دوساله دارن،زن جوون دارن..
اون فیلم مستند کوتاهی که پخش شد و آخرین دیدار شهید با پسر یه سالش بود هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه..یادمه اون روز چقد گریه کردم..

داشتم فک میکردم لحظه های آخر وقتی دارن جون میدن تو‌ سرزمین غریب چه حالی دارن؟حتما تصویر زندگیای مشترک کوتاهشون از نظرشون میگذره...

یکی از دوستان عکساشونو گذاشته بود.بعد شهادت..صورت همشون لبخند داشت!!!

خدا لعنت کنه هرچی داعشی رو..

خدایا تموم شه این ناامنیا..تموم شه

:'(  :'(


  • ماهی گلی

روز تعطیل در خابگاه یعنی غذا بی غذا.یعنی اگر گشنته پاشو خودت یه چی درست کن بخور.که درمورد من ینی جانم فدای تخم مرغ :))


 شاید باورش سخت باشه!!ولی اگه فاطی بود شخصا خودم پیشنهاد ارومیه گردی و کافه و پیتزاو خلاصه هرچی که از خابگاه دورمون کنه رو بهش میدادم.اما اون نیست و بقیه بچه هام دارن خر میزنن!حالا چرا؟چون‌فردا سه جلسه رو امتحان داریم ینی کلهم چهاردهم نمره:|
 یه چیزی!یه نوشته طنز بود میگف یه روز میرسه‌که‌‌ نگا میکنی میبینی از صبح آنلاین نشدم!میدونی چرا؟چون عروس شدم عروسیمه تو آرایشگام:|
حالا امروز عروسبه خواهرجون رفیقمه چک کردم چن بار آن‌شده:|

راستی..نهارو که با تخم مرغ گذروندیم شامو چیکار کنم:( دیگه تخم‌مرغم نداریم.یا باید بیسکوییت بخورم‌یا دونه دونه در اتاقارو‌بزنم که‌به من علیل ذلیل گشنه کمک کنید:دی:


  • ماهی گلی

دیروز خیلی شیک و رسمی پاشدیم رفتیم کارگاه آموزشی ECG 

حالا بماند که اونیکه بهم خبرشو داد گف:ساعت هفت ونیم کارگاه ای جی جیه میای؟!
و من هی فکر کردم ای جی جی چی میتونه باشه.و نهایتا به این نتیجه رسیدم که :حالا هرچی خلاصه که گواهی میدن فردام که تعطیله پاشم برم.کاری ندارم.
رفتیم..جا نبود.انتظار این همه استقبال را نداشتند!صندلی چیدند و نشستیم.
سخنران،آقای دکتر،استاااد یا هرچی که بود..انتظار داشت فقط بچه های پزشکی باشند تا اون هم مطالب تخصصی و تحلیل ای سی جی رو بگه .اما چون بچه های علوم آزمایشگاهی،هوشبری،پرستاری و...هم بودن شروع مرد از مطالب پایه و فیزیولوژی قلب گفتن.اینجاهاش حوصله ما سررفت و خمیازه پشت خمیازه بعد که رسید به تحلیل اونا نکشیدن و‌شروع کردن به مسخره بازی و مزه پرانی.
کلا یه جمع از پسران که جمع شن دور هم و خیلی هم تو دید نباشن و جمعیت زیاد باشن میشن عانل مخرب.هرنوع صدایی که بکی درآوردن!الکی کف زدن ...اصن نزاشتن بفهمیم چی به چی شد:/
آخرشم اسمارو نوشتیم و پذیرایی شدیم و برکشتیم.و من سریال کیمیارو از دست دادم:/
عوضش نشیتیم به شهرزاد دیدن..بمیرم برای فرهاد،طفلی شهرزاد،بیچاره قباد...کلا هرکدوم از شخصیتا یه جنبه واسه دلسوزی دارن:(
تا ساعت دوونیم هم نشستیم به حرف زدن...و بعد هم هرکدام روی تختمان درحالیکه قصد خواب کرده بودیم داشتیم در اینستا میگشتیم.نزدیکی های صبح خوابیدیم و الان هم در خدمت شماییم.


پ ن:ECG همان الکتروکاردیوگرافی است همون نوارقلب خودمون.این هم یک عکس بی کیفیت از همان کارگاه که البته عاملان مخرب سمت چپم هستند و دیده نمیشن که میشدن توده عظیم جمعیت:|


  • ماهی گلی

ساعت ۳:۰۵ اینجا اتاق ۳۱۲خابگاه کوثر 


 هنوز چراغا روشنن..
حرف دارم اما دیگه خوابم میاد.سه ساعته کلی داستان و ماجرا شنیدم..
زندگی فوق العاده شیرینه :)



  • ماهی گلی

تایم های استراحتم هندزفری رو میزارم تو گوشم و آهنگایی با مضمون :من چقد خوشبختم،زندگی شیرینه،همه چی آرومه...گوش میدم.

 شبا که میخام بخابم قبل خواب با خودم تکرار میکنم که:انکل شناسی چقد درس شیرینیه.من چقد عاشق انگل شناسیم.چثد مفیده که من بتونم زیر میکروسکوب کیست بالانتیدیوم کولی و سیستی سرکوس بوویس و‌سیستی سرکوس سلولوزه‌و چه وچه‌رو از هم‌تشخیص بدم.چقد واقعا این مطالب به درد یه پزشک میخوره!!

موقع مطالعه هم به هیچ عنوان اعتقادی به پست میز نشستن و زاویه نود درجه و چهل وپنج درجه و...ندارم زاویه فقط ۱۸۰درجه :دی درس خوندن فقط به حالت درازکش که هم خودت پخش زمین باشی هم همه جزوات دوس داشتنیت. این شکلی :دی


بعدا نوشت:احتمال باریدن اینحانب بسیار است!
این ریزه میزه ها چین آخه همه هم عین هم:(
آماستیگوت لیشمانیا،پروماستیگوت لیشمانیا،تریپوماستیگوت تریپانوزوم،پنوموسیستیس کارینی،تروفوزوئیت تریکوموناس واژینالیس...وخیلیای دیگه!همه زیر میکروسکوپ عین همن:|
اگه بیوفتم شیش ترمه میشم.نهههههههههههه:(((((


  • ماهی گلی

به طرز وحشتناکی کرمام داش وول میخورد که از این عکس بالا استفاده کنم!دوستان احتمالا حدس بزنن چه استفاده ای;-)  خیلی سخت جلوی خودمو گرفتم:دی
*هوووووم...:(

این بک عدد شب یلدای خابگاهیست :دی

یادتونه!!!من تو وب قبلی یه گفتم یه عکس شب یلدا میزارم که با بچه های دارو گذروندم و خیلی خوش گذشت.اما هیچ وقت نزاشتم؟! خب..حالا این همونه :) پیارسال..با داروهای ۹۱ :)
  • ماهی گلی