روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

سه روز فرصت داشتم حدود پونزده جلسه انگل بخونم.اون چند جلسه دکتر حضرتی رو که اصن دست نزدم بهشون.این چند جلسه دکتر محمدزاده رم روخونی کردم طوریمه همه رو با هم قاطی کردم:(

الان حتی نمیتونم دقیق بگم کدوم انگل کجا زندوی میکنه و نیزبان اصلیش چیه:/

نیازمند یک عدد معجزه توپ هستیم! به جون خودم این آخر هفته رو خوب میخونم فقط این سری به خیر بگذره:/

  • ماهی گلی

اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟؟

 اصلا مهم نیست.مهم اینه که من دو شبه با تخم مرغ زندم و تغذیه میکنم!
زنده باد تخم مرغ




  • ماهی گلی
«الخیر فی ما وقع»  واقعا اینطوریه؟؟یا ما دستاویزش کردیم خودمونو خلاص کنیم؟؟
یا مثلا من هروقت درهرزمینه ای هرحرفی میزنم و گله میکنم و غر میزنم مامان میگه«قسمت هرچی باشه»
قسمت؟؟نمیشه..نمیشه تنها به قسمت اکتفا کرد!
من الان میتونم حرفی بزنم و کاری انجام شه و میتونم حرفی نزنم و.... پس قسمت نمیشه گف!
من معتقدم به اینکه زندگی جبر مطلقه اما اینکه قسمت هرچی باشه نه..من میتونم در همین لحظه تغییر ایجاد کنم تو زندگیم!
  • ماهی گلی

حتما شنیده اید که هرکس منتظر شود کسی از جایی بیاید و زندگیش را تغییر دهد هیچوقت خوشحال نخواهد بود!

 البته خیلی بهتراز این گفته بود من صرفا مضمون را رساندم.الغرض من دقیقا همان کسی هستم که منتظرم یکی قلپی از آسمان بیوفتد زندگی مرا سروسامان دهد..حالا این سروسامان هم چیست را دقیقا نمیدانم.
فقط میدانم حالم بداست.باید کاری کنم.باید زندگیم را از این حالت انفعال درآورم..اصلن راحت ترین و نتیجه ده ترین کار این است که درس بخوانم.
مطمئنم بخش عمده ای از حال بدم به خاطر افت تحصیلیست.اینکه دراین جاده منفور تکراری تبریز ارومیه و دراین اتاق۳۱۲نفرین شده!!! (خیلیم خوبه چشه مگه)گرفتارم به هدف درس خواندن اما دریغ از درس...
نه درسی،نه تفریحی نه حتی شیطنتی!
دلم شیطنت های طفولیتم را میخواهد..کودک درونم دارد میمیرد!
خدایا مددی،نظری....


  • ماهی گلی
ای بابا من که تو هیچ زمینه ای مهارت ندارم.یه موجود بی هنر!
 *توکه مینویسی،قلمت خوبه... بیا داستان نویسی
!!!! تو از کجا میدونی قلم من خوبه؟!!!!
*اومممم چیزهههه ینیییییی....بهت میاد:دی
!!!!!!!!!!!!


پ ن:نوچ نوچ نوچ خودتو لو دادی عزیز!
  • ماهی گلی

وای که پست «جستجو»ش چقد به دلم نشست


almatavakol.blog.ir


  • ماهی گلی

حوصلم سررفته :/

 چیکار کنیم؟هووم؟؟

میتونم برم انگل بخونم..عق!
یا مثلا پاتورو شروع کنم که تاحالا فقط یه صفحه اول رابینز رو خوندم..محددا عق!

یا مثلااااا...میتونم میر رو بردارم چن تا تست بزنم! بدتر حالم گرفته میشه چون متوجه میشم خیلی اوضام داغونه!
میتونم بردارم اون کتابه،آناتومی،سیب سبز رو بخونم...ولش کن حوصله اونم ندارم!
هندزفری و آهنگ؟نهههههه
فیلم؟؟نووووچ

آهان برم با دوس پسرم بحرفم:/
واقعا باعث تاسفه ها! آدم اینقد بی عرضه؟؟! یه دوس پسرم نداریم اینطور مواقع به دادمون برسه :دی

پ ن:شوخی کردما.به دردسرش نمیارزه! والا



  • ماهی گلی

داشتم شعر میخوندم رسبدم به یه شعری که میگف:

چشم هایت را میبوسم

میدانم

هیچکس

هیچ گاه

آنچه را که.......



یادم اومد یه خوابی دیدم..از همه اون خواب فقط یادمه چشمای کسی رو داشتم میبوسیدم! هرچی فکر میکنم یادم نمیاد اون شخص کی بود و چرا؟!!!!!!

  • ماهی گلی

یکی از اعصاب خورد کن ترین جمله ها لست سین ریسنتلی هست :/ 

 ینی چی آخه.از کی دارین پنهون میشین:/
حالا با ملت کاری ندارم ولی هز وقتی نازلی و سولماز هم پیوستن به اون گروه.... پوووووفففففف



پ ن:میخام برم درس بخونم.یه صلوات بلند عنایت کنید چشم نخورم خخخخخ



  • ماهی گلی

تو یه کانالی داستان پستچی چیستایثربی به اشتراک گذاشته میشه..

تاقسمت بیست و سوم جلو رفته...نمیدونم آخرش چی میشه ولی شنیدم این دوتا به هم نمیرسن!

اگه نشه،اگه نرسن...من دلم کباب میشه خصوصا برا علی

من تو همه داستانا دلم بیشتر براشخصیت مرد قصه میسوزه.


اااه خدای من...گریه م گرفت:(((

  • ماهی گلی