روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

ازستاد نامه اومده برامون.واسه تک تک اعضای اتاق۳۱۲.و تاکید کرده اگه مراجعه نکنید حق ورود به خابگاه رو نخواهید داشت.

نشستیم فک کردیم،بابت غیبت که نبوده،فقط یه جیز میمونه که همه پنج تاییمونو بکشونه ستاد واون شکایت اتاق بغلیا بابت سروصداست! بعد به توافق رسیدیم که چون سروصدای اتاق بیشتر وشاید صرفا مال بنفشه ،قرار شده اون بره ستاد و اگه تونست حل کنه مادیگه این همه راه نکوبیم بریم اون سرشهر.

داخل پرانتز بگم که به نظرم شکایت بابت سروصدا منطقی به نظر نمیرسید چون اتاق های اطراف همه دوست وهمکلاسی هایی هستند که بسیار پایه شلوغی های بنفشک مایند.

دیشب با بنفش صحبت کردیم و قرارشد فردا که میشود امروز او برود ستاد و اگر تونست حل کنه من دیگه نرم.و قرار شد حدودای ۱۲زنگ بزنم خبرشو بپرسم.تقریبا میدانستم یادش میره.

امروز کلاسم راس ۱۲تموم شده بهش زنگ زدم که چه خبر؟؟میگه عه الان زنگ زدی یادم افتاد بذار برم باشه خبرشو بهت میدم.

دیگه رفتن نرفتنش فرقی به حال من نمیکرد چون من داشتم با سرویس دوازده ونیم میرفتم.

رفتم ستاد..نداهم بود..خانومه گفت زنگ بزن بقیه تونم بیان.گفتم فلانی نیس،شماره بهمانی رم ندارم..بنفشم یه نیم ساعت پیش باهاش حرف زدم گف میرم ستاد!

من و ندا رفتیم پیش آقاهه.پرونده هامونو گذاشته جلوش..شروع کرده:

شما نظافت اتاق رو رعایت نمیکنین! تا سه شنبه هفته آینده فرصت دارین تخلیه کنین!!!!


حالا من موندم چی بگم.منی که وسیله هام کمه وخداشاهده هیچوقت وسط اتاق نیس،هیچوقت ریخت و پاش نکردم..بیشترین تایمی هم که ظرفم نشسته بوده از شام امشب تا چهار عصر فرداش بوده!

حالا من چطوری اسم بدم و بگم فلانی ریخت وپاش میکنه! این انصاف نیس.کار درستی نیس.پس فقط از خودم دفاع کردم.گفتم:من وسیلم کمه و این به هم ریختگی هام کار من نیس

*بالاخره شمام تو اون اتاقی.تو میگی کارمن نیس،این میگه کار من نیس،اون یکی میگه کار من نیس...پس کار کیه؟من؟یا جن و پری؟!

+کاش بقیه بچه هام بودن خودشون حتما میگفتن کار کیه

*خب زنگ بزن بیان

+به بنفش زنگ زدم جواب نداد.شاید سر کلاسه

*بالخره که جی..هرچه سریعتر تخلیه کنین

+آخه اتاق چهارنفره رو دادین به پتج نفر،چه انتظاری دارین خصوصاهم که یکی از بچه ها راهش دوره و وسیلش زیاد

*خب زیاد باشه تو سلیقه داشته باش مرتب باش ببینم چرا اون اتاق کثیف میشه.من خودم یه دختر دارم....(ایتجاهاشو سانسور میکنم.داشت دختر مرتبشو به رخ من میکشید منی که خودم ته نظمم که همین چند پست پیش،سر این ریخت وپاشو با دوتن از دوستان دعوام شد ولی وقتی خود بنفش اونجا نیس من نمیتونم اسم بدم وبگم کار فلانیه خصوصا هم که من قلبا معتقدم از اون سری که تذکر دادم تاجاییکه تونسته رعایت کرده)

میگم:اینکه وضع اتاق بده درست ولی من خودم قبلا تذکر دادم بعد اون بهتر شده

*بهترشده؟این گزارش مال دوروز پیشه!

+خب تقصیر من چیه:/

*اگه تقصیر نداشتی میومدی شکایت میکردی

+پدرآمرزیده من الان اسم نمیدم بهت که فلانی عاملشه انتظار داشتی بیام شکایت.هم اتاقیمه ها باهم زندگی میکتیم مگه میشه!!

*خب نتیجش میشه ایتکه الان باید تخلیه کنی

+آقای نون خواهش میکنم اذیت نکنین

*قبلا سرپرست بهتون تذکر شفاهی داده باااایدددد تخلیه کنین




خلاصههه من گفتم اون گفته یه جاهایی خانوم گاف پریده وسط و درکمال بی انصافی طرفداری آقای نون رو کرده..تهش شده اینکه شما یه تعهد بده تکرار نمیسه پاشو برو،به اون سه تای دیگه هم بگین حتما بیان وگرنه میرن کمیته انظباطی

:/


پ ن:اون همه ندامت شدم اونم بی گناه ،یه تعهد رفت رو پروندم...

برام جالبه بنفش به من میگه میرم ستاد اونوقت خانوم گاف که بهش زنگ میزنه کاشف به عمل میاد خانوم تو جاده تبریزه!! خب نمیخواست بره ستاد و وقتشو نداش چرا الکی به من گف! شاید من به امید اون نمیرفتم! یه چیزیم که برام جالب بود این بودکه من هرچی زنگ زدم به بنفش جواب نداد اما همین که خانوم گاف شمارشو گرفت جواب داد!! هه...


هیییی روزگاااار...

  • ماهی گلی

دارم چتای بچه های هیژده نوزده ساله رو تو یه گروهی میخونم.یکیشون میگه:ایشاله جنگ شه جداشیم!

یه چن نفر اعتراضی میگن :آذربایجانم وضعش خوب نیس اونا برای دکترم میان ایران
رو حرفش پافشاری میکنه:انگار تو خبر نداری بهترین دکترای ایران تو تبریزن!!!!

من میخام بدونم این آمار بهترین دکترارو از کجا آورد واقعا:/
بعدشم الان کجا امنیتش بیشتر از ایرانه؟ترکیه و آذربایجان الان وضع جالبی ندارن..
اصلن کی گفته ما از ایران جداشیم آذربایجان منتظر پیوستن ما به اوناس؟!! دعوتنامه فرستادن مگه!!!

این فکرای مسخره بچه گانه چیه که جداشیم! به زبان خودمون درس بخونیم و کتابامون ترکی باشه!!!
ده آخه این ماهواره نبود این فیلمای ترکیه نبود ببینم چجوری میخواستی ترکی اصیل رو متوجه شی!
حالا جالبیش اینحاس همین دخترا بخوان کلاس بذارن فارسی صحبت میکنن.

توهین شد؟ناراحتین؟اعتراضتونو کردین.اونام معذرت خواستن...الان این کارا چه معنی میده،چرا لاستیک آتیش میزنین و جو میدین! چرا سیاسیش میکنین؟!
ده آخه تنها کساییم که آسیب میبینن خود همین مردم تجمع کنندن! چقد مصدوم داشتیم! چن نفر زخمی و خونین مالین شدن:(

ته تهش هرچی باشیم ایرانیم.هیچ جایی بهتر از ایرانم نمیتونیم پیدا کنیم.


  • ماهی گلی

فیتیله یه برنامه رفته..من میگفتم سهوی ملت میگن عمدی! توهین کرده به مردم ترک!

 من میگفتم بابا اون یارو خودش ترکه.همیشه داشتن نمایشایی که با گویش ولهجه ترکی بوده! منظوری نداشتن،سخت نگیرین!
اما ملت بدجور عصبانی شدن.میگن امکان نداره سهوی و بی منظور باشه! میگن یه سناریوی کاملا کار شدس!!
تبریز وارومیه تحصن و تجمع کردن! از بقیه هم خبر ندارم.
اوناهم ترسیدن هی دارن معذرت میخوان.میدونن مردم ترک عصبی شه کار تمومه!
ولی خداوکیلی تو فیلما هم تا بوده اون شخصی که سطح سواد و فرهنگ و درآمد ورفاه پایین داشته وای بسا سطح شعورش پایین بوده با لهجه ترکی بازی شده! اکثراهم ترکارو نگهبان نشون دادن تو فیلما:/
درحالی که مملکتو نیگا...خیلی از کله گنده هامون اصالتا ترک وآذری ان.

هر چی که هس..من از آخر عافبت این کارا میترسم:/
  • ماهی گلی
دوروزی میشه که موهام شونه به خودشون ندیدن:دی
خب چیکار کنم.حوصلشو ندارم،حسش نیس.اصلن به چه انگیزه ای؟هوم؟واسه کی خوشگل کنم:(
همینجوری جمع میکنم بالای سرم واسه خودش میمونه! آینه هم نداریم که بشینم جلوش واسه خودم دلبری کنم.والااا

فردا امتحان تغذیه دارم.و خیلی عجیبه که دارم میخونم:دی
میخونمااااا اونم نه الکی جدیه جدی..ولی چه کنم که یادم نمیمونه:(

نیم ساعته نیت کردم چایی بخورم هنوز همت نکردم دست ببرم سمت فلاسک!

این فاطی خانومم بیکااااار هی داره بالای گوشیم پی اماش میاد.خونه خوش میگذره؟؟:)))


  • ماهی گلی

گاهی آدم آنقدر تنها میشود و با خودش حرف میزند...

که میشود..دو نفر!


پاییز فصل فوق العاده فوق العاده فوووووق العاااااده زیباییه...اما عجیب باعث دلتنگی میشه.

سرمای پاییز خیلی بد وناجوانمردانه تو استخونات نفوذ میکنه..من تو پاییز بیشتر از هروقت دیگه ای احساس تنهایی میکنم!


خدایاااا به یک اتفاق خوب جهت افتادن نیازمندیم.یه اتفاق دلگرم کننده که سردی استخون سوز هوا رو یادم ببره!


پ ن:امممممممم من نمیخام برم ارومیه:(( من باید فردارم خونه میبودم اصلن وابدن حسش نیست:(((

  • ماهی گلی

فک کنم یکی از خوشمزه ترین حس ها این باشه که عاشق پسری باشی و فک کنی هیچوقت ممکن نیس بهش برسی.و در کمال ناباوری همون آدم بهت پیشنهاد عشق بده...

این اتفاق شیرین رو آرزو میکنم برای هر دختری که عشق مردی رو در دل داره..

پ ن:یه فنجون عشقم به من بدین ببینم چه مزه ایه! وااای چقد بده هیشکی نتونه بهت نفوذ کنه!


  • ماهی گلی

کوثر فوق العاده خوشحال بود.انرژی مثبتش همه اتاق که هیچی همه طبقه سوم خابگاه کوثر رو گرفته بود..خنده های ذوق دار از ته دل که ناخوداگاه تورو هم سرکیف میاورد..این شد که پیشنهاد بیرون رفتن رو نمیشد رد کرد.

پنج نفری از خابگاه حرکت کردیم به مقصد کافه نارنجی! رفتیم نشستیم و به نوبت چهار نفرم بهمون اضافه شدن.شدیم نه نفر.همه اون مکان پراز آرامش رو گذاشته بودیم رو سرمون!
فک کن جفتای عاشق اومده بودن لاو بترکونن مام جیغ جیغ میکردیم.هی ولوم آهنگی که توفضا پخش میشد میرف بالا و به مراتب اون صدای ما.چون هر نه نفری باهم و همزمان صحبت میکردیم.
چن سری اومدن ورفتن ما همچنان مشغول پیش غذا!! بودیم.سیب زمینی و قارچ و ذرت و...
تازه پیتزاها رو آورده بودن.هیشکی هم حز ما نبود.خوش صدای جمع شروع کرد خوندن.صداش حرف نداره..به خواست یکی از بچه ها موزیک فضا قطع شد.
آهنگی که خونده میشد یه آهنگ وطنی! بود نه قرطی و عشقولانه..
تموم که شد بیشتر از ما آقایون کارکنان کافه دست زدن! و عباراتی چون«یاشا»به معنی زنده باشی رو گفتن و کلی ذوق کردن!
صدا قشنگ ما که از خوندن فارغ شد دوباره آهنگ کافه فضا رو پر کرد اما این بار اون آهنگ آروم معمول نبود از این دارام دوروما بود که ینی پاشو قر بده! کاری هم دیگه نداشتن نشیته بودن مارو نگا میکردن.
ماهم در یک اقدام فوق سریع وسایلامونو جنع کردیم ترسان ولرزان وبدو بدو زدیم بیرون.
لبخندای کجشون برای ترسیدنمون هم دیگه بماند!


نمیدونم شاید واقعا خوش صدای ما نباید میخوند! ولی آخه یه ذره جنبه هم خوب چیزیه.

وقتی از اونجا زدیم بیرون چه تیکه هایی از پسرای خیابون دریافت کردیم رو هم دیگه نمیگم.خودتون تصور کنین...

پ ن:چالشه موند :دی
پ ن۲:فردا....استرس دارم!
پ ن۳:خیلی خوشالم از حال خوب کوثر


  • ماهی گلی

خدایا مرا بیشتروبیشتر با دکتر پیروی مواجه بگردان که من بهشون سلام بدم وایشونم بگن:سلام «خانومی»

 و من خرکیف شوم!!! 

اساسا کسی که مارو خانومی صدا نمیزند باید به همین قانع باشیم و بشکن بزنیم :دی


پ ن:عصری میخام مرضیه رو به چالش بکشم.با ما همراه باشید.(لبخند)





  • ماهی گلی

نفس عمیق...هااااااااااااا هوووووووووفففف  هااااااااااا هوووووووففففففف

 

خدایا شکرت!


  • ماهی گلی

من همچنان دلتنگم.


پ ن:دوباره اتاق به هم ریختس.تقصیر بچه ها نیستا! من آدم خابگاه نیستم! وگرنه بچه ها از اون جوقع کلی رعایت کردن.دستشون مرسی‌..

پ ن:اسی(استاد) بهم میگه چه قیافه مظلومی گرفتی به خودت!!
اسی جون قیافه مظلوم نگرفتم مظلومم.چهرم ذاتا مظلومه و شخص خودم مظلوم تر!! به سوی چراغ وای فای قسم


  • ماهی گلی