روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

یک پتانسیل شکوفاشده

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ب.ظ

بعداز گذشت دوسال پتانسیل های کلاس دارن کشف میشن! وهمین اول کار بگم که اینا برن بیمارستان چه کارا که نمیکنن!

با آقای گاش گاباخ که کلا کاری ندارم! شده جناب سوتی! خوشم میاد بیشتر مواقعم با من درگیره
آقای رئیس بسیج یک کنفرانسی ارائه داد.خیلی راحت و خودمونی بخام بگم اینطوری میشه:
کصافط همجین رفته بود تو حس و جدی حرف میزد انگار پروفسوره!! بچه های کلاسم که روده بر شدن از خنده!
یارو نکات بچه داری رو داشت به ساسی توضیح میداد! بعدم رو به کل کلاس با همون ژست پروفسوریش انواع شیر خوردن نوزاد رو بحث میکرد.تاکتیکی! افاده ای! خسته....
حقا که هیچ کس رو نمیشه شناخت! هیچ کس.ولی تیپ شخصیتیش واقعا جالبه.از اون شیطونای خاصه.
فاطی جات حسابی خالی بود تو کلاس :دی


  • ماهی گلی