روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

چن ساعت تا جشن و خل بازی

دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۵ ب.ظ

فردا امتحان‌ انگل دارم.یک ونیم از یونی اومدم گرفتم خوابیدم. سه بیدارشدم مشغول نت و اس و...البته جزوه هامم دستمه ها:دیددیدا 

ساعت شیشم حاظر میشیم بریم جشن! یه جشن دانشجویی حاصل کار بچه های خودمون.خلاصش میشه إند مسخره بازی:دی

تهشم میگم :بابا انگل کیلویی چند.نهایتش نمره نمیارم والا

پ ن:درطول این دوسال و اندی این دومین باری بود که مقابل سینا واستادم.وقتی استاد داشت درس میداد کاری از دستم برنمیومد اینه که همه خشم وعصبانیتمو ریختم تو نگام و شلیک کردم به سمتش.درجا به س س گفت اونم برگشت نگا کرد.
خیلی دوس داشتم تو انتراکت همونحا بشینه که برم بینشون جلو همشون جزوه هارو بکوبم رو میز ولی اون فک کرد معذبیم بریم اونجا و خودش رف وسط کلاس.
طفلک بچه چقد ترسیده بود از نگاهم خخخخخ
خیلی کار بدیه که دوساعت بشینی برا کلاس جزوه بنویسی بعد یه عده سر سوزشی که از جای دیگه دارن براساس جزوه سال بالاییا بگن این ناقصه.
اینا هیچکدومشون قاطی کردن منو ندیدن نا حالا.نمیگم از کسایی مثل س س نمیترسم چون دم کلفتای ارومیه ن ولی قاطی کنم هیچی نمیفهمم.دخترم،صدام نباید بالا بره،متانت...همشون یادم میره :دی


  • ماهی گلی