روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

مرا امیدی به همیاری نیست

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۵ ب.ظ

نظرسنحی..


    

رای اکثریت...هه هه
شرکت تو هرنظرسنجی تو فضایی مثل کلاس ما توهین به شخصیت خوده! برای همینم بود که نمیخواستم شرکت کنم.
ته نظرسنحی هشتاد بیست به نفع شنبه بود اما حالا چی شده؟!
یه وقتایی کلا نمیشه حرف زد.حرف زدنت نمیاد.ازبس که از سطح شعور طرف مقابلت ناامید میشی.

ولی واقعا آرزو میکردم کاش درک شرایط خابگاه براشون ممکن بود.ینی وقتی میگن خابگاهی میتونه چهارساعت بین دو کلاسو بره خابگاه استراحت کنه من جدا خندم میگیره.
به خدا قسم تو خابگاه ساعت یک دو نصف شب اینقد شلوغه نمیشه استراحت کرد وسط روز که جای خود دارد!
ولی در کل حال کل کل ندارم.خودشون نیستن.مصاف عادلانه ای نیس که سر ذوق بیارتم و بگم آرهههه باهاشون حرف میزنم مقابلشون می ایستم.
خودشون نیستن.من منم یه دانشجوی ساده اما اونا نه! یکیش باباشه،یکیش مامانشه،یکیش عموشه،یمیش کوفتشه،یکیش زهرمارشه!
همه برنانه ها با روابط جلو میره.من ترجیح میدم آروم یه گوشه بشینم و سعی کنم برنامه شخص خودم خوب جلو بره چه با خابگاهیا چه با بومیا!
تو همه اون یه ربع بیست دیقه ای که داشتن دادوفریاد میکردن خصوصا وقتایی که صدای ک س،س س،میومد اونجاهایی که پ ا داشت منت گذاری میکرد سرچیزایی که یادم نمیاد! فقط داشتم حرصمو سر لاک ناخنم خالی میکردم!
من تا جاییکه یادمه همیشه هرکلاسی رو به خاطر تعطیلی نرفتم غیبت خوردم.لطفاشون یادم نمیاد!!!

حالا مگه سه حلسه کلاس اصن ارزش این بحثارو داشت؟! برای من که فرقی نداره میخواد شنبه باشه میخواد آخرترم باشه.
فقط کاش شعورشون اینقد قد میداد که خابگاه جای استراحت وآسایش نیست.
من هیچ امیدی به درست شدن جو کلاس ندارم:/

پ ن:مرسی که آقایون وخانومای دکتر وقت میذارین و چرت وپرتای منو میخونین.من تازه دیروز فهمیدم :دی
پ ن۲:روابط و رفاقت پسرا فوق العادس.همه حرفاشونو حتی شده فحش باشه تو روی هم میگن و بعدم خالی میشن و همچنان رفیقن.حالا دخترا...تو روی هم عزیزم و نازم و...البته درمواردی! وگرنه که روشونو میکنن اونور از کنارهم رد میشن! تاهم میتونن پشت سرهمدیگه غیبت وتهمت!
پ ن۳:درشروع کار وقتی اومد جلو واستاد هی ام نگا کرد راستش یه لحظه ترسیدم! ترس که نه...یه استرس وهیجانی گرفتم! چون اصلا برام قابل پیش بینی نبود جی میخواد بگه!
یه جادیگه هم ترسیدم اونجایی که یهو ب ح صداشو برد بالا که:نه آخه من چی میپرسم تو چی میگی!
پ ن۴:تسلط نماینده به اوضاع قابل تحسین بود! اون میزان ریلکسی.

القصه..من که رفتم بخوابم.خواب حاصل از چهارتا قرصااا! شما همکلاسیای...... هم بیاین بخونین:دی
کامنتم بذارین خوشال میشیم! با اسم لطفا


  • ماهی گلی