روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

شده یه هدیه ای بگیری که وقتی بازش کردی جلو دهنتو بگیری تا مبادا جیغ بزنی؟؟

بعد مثلا دوس داشته باشی بپری تو بغل کسی که کادو رو بهت داده فقط به خاطر اینکه کادوش فوق العاده باارزشه...

دوبار این حسو تجربه کردم.یه بارش وقتی بود که فاطمه کادوی تولدمو داد و من میدونستم که چقد براش زحمت کشیده...وبار دوم هم امروز...

با ارزش ترین هدیه ای بود که گرفتم.تقریبا میتونم بگم یکی از آرزوهام بود..

پ ن:مرسی... حس فوق العاده ای بود: ))


پ ن:از دادن هر گونه توضیح اضافی معذوریم;-)

  • ماهی گلی