روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

اسم قسمت و تقدیر را روی کم کاری خود نگذاریم

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۳ ب.ظ

پیمان از سفر برگشته از کار جهادی!میبینه مراسم عروسیه عشقشه..افسرده و دپرس میره خونشون.آرش,که همون آقای داماده برای اینکه حرص پیمانو درآره و بگه دیدی دیدی من بردم دیدی مال من شد.

پدرمادر پیمان از عروسی برگشتن. مامانه رفته پیمانو دلداری بده خودش نشسته به گریه.میگه کوتاهی از من بود مادر.

پیمان میگه:الخیر فی ما وقع.قسمت این بوده!


من یه سوالی برام پیش میاد!واقعا مزخرف و احمقانه نیس؟؟یه جنگی بود بین پیمان وآرش.جفتشون یه دخترو میخاستن.آرش تا آخرپیش کیمیا موند مدام دوروبرش پلکید مگاز مامانش کمک گرف.اونوقت پیمان چی؟پیمانم به نفع کیمیا و خونوادش کار میکرد اما نموند توضیح بده نبود که پیشش باشه.نذاش کیمیا حسش کنه.بودنشو تلاششو..اونم که مامان پیمان بود یه بار نرفت درست حسابی خاسگاری کنه.

خب؟اینا همش از کمکاری خودشون بود و متقابلا تلاش بی وقفه آرش.اونوقت الخیر فی ما وقع؟؟؟؟

کیمیای طفلی هم بدبخت شد.خب با پیمان ازدواج میکرد بهتر بود که. حالا باید منتظر باشه عی چیزای حدید از گذشته آرش درآد:/

اتفاقایی که میوفته,چیزایی که از دست میدیم آدمایی که از دست میدیم..همش به خاطر عملکرد خودمونه.

قسمت برای وقتیه که همه تلاشتو بکنی از همه امکانات استفاده کنی اگه نشد اونی که میخای خب خالا میشه گف قسمت:|


پ ن:در موارد اینطوری مادر نقش کلیدی داره یا هر واسطه دیگه ای;-)

  • ماهی گلی