روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

ماجرا چیه؟:/

پنجشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

رفتیم توییتر را چک کنیم دیدیم همه جا هشتگ زدن #بخیه

گفتیم فقط ما اهل بخیه بودیم که، نخ کروم ارزان شده یا چه؟ خبر رسید که آقا بخیه از صورت کودکی باز کردند. ما سرچ نمودیم و عکسی آمد از دخترکی بلوند با دو زخم روی صورتش و گفتیم کدام فلان فلان شده ای بخیه از بلوندی باز کرده که بدهیم کیسه صفرا از کبدش بدرند. باز سرچ نمودیم که دیدیم یک آقایی با کت و شلوار یک گوشی پزشکی از آنهایی که کف بخش ریخته به یک پسرک کاپشن قرمزی می دهد و تیتر زده دلجویی از صدرای بخیه گشوده. متن را کشیدیم پایین که عکس گردن آقا صدرا آمد و زخمی در ناحیه ساب فکی اش. گفتیم خدایا ۱ در ۱ هم بگیریم این بخیه می خواهد مگر، آن هم صد و پنجاه هزار تومن؟؟؟

اینبار #بخیه را در اینستای برفی سرچ کردیم و دیدیم @talabalagerefte زیر عکس نوشته :"به اشد مجازات برسند این جنایتکاران" و @hamedheykal طلای بلا گرفته را منشن کرده که "خانومی خودت را ناراحت نکن جگرگوشه، اینها تازه دارد دستشان رو میشود، میزنم این پیک رو به سلامتی مهران مدیری" و آنطرف @yetirmahiekhas نوشته "پست های بی همه چیز بی پدرمادرهای خونخوار کثیف" و @mnklmnop37 هم تیرماهی خاص را منشن کرده : "اوووووف، از بی پدرمادریشونه عزیزم".

همین ها را می خواندیم که یهو زندگیمان از جلو چشممان رد شد:

آن شبی که از مریض خون می گرفتیم و سرنگ رفت توی دستمان و خون را بردیم آزمایشگاه دیدیم آقا با خودش از آنتالیایی، پاتایایی، جایی هپاتیت ب سوغات آورده و هی زار زدیم و هوار کشیدیم و التماس کردیم برای یک دوز ایمونوگلوبولین.

یا آن شبی که سی پی آر پر بود از کربلایی ها و آنفولانزای خوکی و یک سر ساکشن را دادند دستمان که برو ترشحات ریه اش را ساکشن کن، گفتیم ما جوان رعنای پدر و مادرمانیم آمدیم خیر سرمان دکتر شویم، مریض که معلوم الحال است، گفتند "برو ساکشن کن، حرف نباشه".

یا مریضی از خانه سالمندان با زخم بستر به پهنای خلف نحیفش که به دخترش گفتیم مریض را به پهلو نگه دار زخمش را شستشو دهم گفت "تهوع میگیرم".

یا شبی که پسر پدرمادر داری شیشه نوشابه را توی صورتش خورد کرده بود گفتند یک طوری بزن نامزدش نفهمد و هی زدیم و هی شکافتیم که نامزدش نفهمد.

یا مریضی که چهارصد تومن پول آنژیوگرافی دولتی را نداشت نفری پنجاه تومن از حقوق سیصد هزارتومنی انترنیمان گذاشتیم وسط.

هی زندگی از جلوی چشمم رد

هی رد شد

هی رد شدند

از کنارمان

از روی مان

و هیچ کس نپرسید چرا شصت و هفت هزار تومن در جیب خانواده ی خمینی‌شهری نبود؟

چرا اورژانس بیمارستانش صندوق نداشت و پول دستی به پزشک و پرستار می دادند؟ 

و چراهااا

#بخیه های_فقر


پ ن:کاری به تبرعه کردن پزشکان ندارم.حقیقتا داریم پزشکانی که شدن برده وبنده پول ولی خداوکیلی پزشک خوب کم نداریم و همه اینها رو بزارید کنار مسبر طاقت فرسای پزشک شدن.ولی از حق نگذریم اینهایی که در فضای محازی پخش میشود زیادی ضدو نقیض اند.یک حا آن طفلک دختر معرفی شده یک جا پسر!یک حا عکسی که منتشر شده زخم روی گونه است یک جای دیگر زخم زیر چانه:/

  • ماهی گلی