روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

دروصف حال دیروز

سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۵۲ ب.ظ

دیروز خیلی شیک و رسمی پاشدیم رفتیم کارگاه آموزشی ECG 

حالا بماند که اونیکه بهم خبرشو داد گف:ساعت هفت ونیم کارگاه ای جی جیه میای؟!
و من هی فکر کردم ای جی جی چی میتونه باشه.و نهایتا به این نتیجه رسیدم که :حالا هرچی خلاصه که گواهی میدن فردام که تعطیله پاشم برم.کاری ندارم.
رفتیم..جا نبود.انتظار این همه استقبال را نداشتند!صندلی چیدند و نشستیم.
سخنران،آقای دکتر،استاااد یا هرچی که بود..انتظار داشت فقط بچه های پزشکی باشند تا اون هم مطالب تخصصی و تحلیل ای سی جی رو بگه .اما چون بچه های علوم آزمایشگاهی،هوشبری،پرستاری و...هم بودن شروع مرد از مطالب پایه و فیزیولوژی قلب گفتن.اینجاهاش حوصله ما سررفت و خمیازه پشت خمیازه بعد که رسید به تحلیل اونا نکشیدن و‌شروع کردن به مسخره بازی و مزه پرانی.
کلا یه جمع از پسران که جمع شن دور هم و خیلی هم تو دید نباشن و جمعیت زیاد باشن میشن عانل مخرب.هرنوع صدایی که بکی درآوردن!الکی کف زدن ...اصن نزاشتن بفهمیم چی به چی شد:/
آخرشم اسمارو نوشتیم و پذیرایی شدیم و برکشتیم.و من سریال کیمیارو از دست دادم:/
عوضش نشیتیم به شهرزاد دیدن..بمیرم برای فرهاد،طفلی شهرزاد،بیچاره قباد...کلا هرکدوم از شخصیتا یه جنبه واسه دلسوزی دارن:(
تا ساعت دوونیم هم نشستیم به حرف زدن...و بعد هم هرکدام روی تختمان درحالیکه قصد خواب کرده بودیم داشتیم در اینستا میگشتیم.نزدیکی های صبح خوابیدیم و الان هم در خدمت شماییم.


پ ن:ECG همان الکتروکاردیوگرافی است همون نوارقلب خودمون.این هم یک عکس بی کیفیت از همان کارگاه که البته عاملان مخرب سمت چپم هستند و دیده نمیشن که میشدن توده عظیم جمعیت:|


  • ماهی گلی