روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

منتظرم‌بیایی

پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ق.ظ

مثلا من

مثل دختران فیلم های ایران قدیم
همیشه موهایم را میبافم
سرمه میکشم
کمی سرخاب به لبهایم میزنم
و چادر گلی به سر از کوچه شما رد میشوم

مثلا تو
مثل مردهای آن دوران
سر کوچه ایستاذه ای
زنجیر بلندی را در هوا میچرخانی
مرا برای چندمین بار میبینی
عاشقم میشوی
کلاهت را روی سرت صاف میکنی
چند قدم جلو میایی
اما حرفی نمیزنی!

مثلا من..
میروم و پشت سرم را نگاه نمیکنم..
تو همچنان ایستاده ای
و به رفتنم نگاه میکنی

بعداز مدتی..
برای همیشه از آن محل میرویم!

مثلا تو
مثل حالا
برای پیدا کردنم
تلاشی نمیکنی...
عاشقم نیستی...
دلتنگم نمیشوی..

و من
هر روز منتظرم
تا بیایی
پیدایم کنی..
همه چیز را بگویی..
همه چیز را


پ ن:نمیدونم نویسندش کیه ولی تصویر ذهنیش فوق العادس ;-)


  • ماهی گلی