روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

:/

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ب.ظ

دراولین فرصت باید اتاقمو‌عوض کنم.

خیییلی شلوغ و پرسروصدان و من نیاز به آرامش دارم.
و اینکه...
همشون پسری رو‌در زندگیشون دارن که حداقل در مقطع فعلی عاشقشونه و عاشقشن:/
همین امروز ث با کیک نصفه خورده اومد تو اتاق.حالا حدس بزنین کجا بود؟
اولین سالگرد دوستیشون بود و جشن گرفته بودن:/ یه یه ربع نشست به تعریف کردن بعد یهو یاد گوشیش افتاد نگا کرد دید هفت تا میس کال داره از همون پسر:/ آقا نگران شده بودن:| بعدم که زنگ‌زد یه ساعت دل دادن و قلوه گرفتن:/ اینم‌گوشی منه،دریغ از یه تماس..اون تلگراممه،دریغ از یه پیام:/

این میدونی ینی چی؟ینی حرف مشترک‌ندارم باهاشون.اونا از همون پسر تو زندگیشون حرف میرنن من چی بگم؟!
اصلنشم من همین الانِ الان قصد ازدواج پیدا کردم:/ والا دیگه این چه وضعشه:|


  • ماهی گلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

یه چیزی بگوارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">