روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

روزمرگی های یه جوجه پزشک

مرا هزار امید است و هر هزار تویی

یادباد ان روزگاران..

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۳۹ ب.ظ

پسرای مسیر رفتامدمون خراب خرابن!فوق العاده بی ادب و شر!متنفرم ازشون:/

 یه سری پسرا قشنگ تابلوعه که بار اولشونه عاشق شدن به اصطلاح!فک کننننن با اون حرکتای تابلویی که اون انجام داد خخخخ حیف که خیلی خودمونو گرفته بودیم نمیشد بخندیم به کاراش!

*قصد داریم بریم ددر دودور بعد الان روسری دادن دستم بعد وزش باد هم داریم بعد روسریه فوق العاده سره!بعد من کلا روسری سر نکردم از یه وقتی به بعد که میشه پنج شیش سال!بعد الان نیدونم چه ریختی قراره اینو سرم نگه دارم.خوجله ولی:)))

*یه حس سرخوشی وحشتناکی همه وجودمو دربرگرفته که میگه بیخیال همه چی:) که میگه همه چی درست میشه.که میگه اتفاقات محشری در راه است.که میگه....

*خدایا موخلصیم:)



  • ماهی گلی